ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
قلبها نازکتر از آن هستند که بشکنند و زندگی کوتاهتر از آن هست که به جنگ و دعوا بگذرد پس بیا دست یکدیگر را بفشاریم و دوست باشیم
به یاد لحظات خوش گذشته
قطعه ای از یک اُپرا
از کتاب« داستان کودکی من » نوشته چارلی چاپلین
**********************************************
در قصه های بودایی داستانی درباره یک لاک پشت است که شنیدنش خالی از لطف نیست :
لاک پشت در لجنزاری پر گل ولای راه میرفت که گذرش به معبدی افتاد در آنجا لاک پشتی را دید که لاکش با طلا و جواهرات گرانبها پوشیده شده بود .
لاک پشت با خود اندیشید : رفیق قدیمی به تو حسودی ام نمی شود ، تو غرق در جواهراتی ، اما من دارم کاری را میکنم که دوست دارم .
**************************************
یک مثل روسی
در یک نهار خوب مهم نیست چه میخوری مهم این است که با که میخوری .
سلام
زیبا بود...............
در پناه حق..............یا علی