ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
انقلاب در حکم داروی اسبان است : یک جامعه استخوانهای خود را در زیر ضربه ی چکش خورد میکند ، استخوان بندی را از هم میگسلد ،رو بناها را در هم میریزد ، شیوه (رژیم ) مالکیت را تغییر میدهد ، ثروتها را دگرباره قسمت میکند ، تولید را بر اساس تازه ای بنا مینهد ، و میکوشد تا سرعت ترقی تولید هر چه تندتر افزایش پیدا کند ، حتی در لحظه ای که اصولی ترین تخریبها را انجام میدهد درصدد پی ریزی بنای نوی است ، تا با پیوندهای استخوانی قالب (اسکلت ) جدیدی پیدا کند .انقلاب داروی فوق العاده ای است که اغلب بایستی آن را به زور خورانید .
(جنگ شکر در کوبا
نوشته ژان پل سارتر
ترجمه ی جهانگیر افکاری
صفحه ی 22 )