ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
« یکی مثل من و تو »
خیلی ها مث من و تو شاید یه قدم، شاید یه سقف، شاید یه دنیا اونورتر،
امشب نون تو آب زدن و خوردن. تو، صدای خرد شدن نون و زیر دندوناشون شنیدی؟ یا سرت تو لاک روزمرگی و دو دو تا چار تای زندگیت بود؟
دیدی امروز یه پسر بچه شایدم یه دخترک پابرهنه، با هر آدامسی که
می فروخت چطور تو چشای قرمز چراغ راهنما زل می زد و التماسش می کرد که دیگه سبز نشه؟
دیدی امشب یکی که اسمشو گذاشتن پدر چطور همه نداشته هاشو بغض کرد
و غرورشو جلو بچه هاش نشکست؟
دیدی اون مادر ماتم زده با چه امیدی همه ی قرصای رنگارنگشو رو صفحه ی نقاشی دخترش کشید تا مبادا همکلاسیهاش مداد رنگیاشونو به رخ حوض رنگ و رو رفته ی دخترش بکشن ؟
نه ندیدی! تو هم چشاتو مث من بستی و نخواستی ببینی. تو هم خودتو زده بودی به فراموشی. یه چیزی به اسم انسانیت رو دوش هممون از همون لحظهای که دورو برمونو دیدیم و دم نزدیم داره سنگینی میکنه!!!
سلام. به فروشگاه اینترنتی کتاب و CD آدینه بوک با تحویل رایگان هم سر بزنید.
بگذار ستاره نگاهت بذر مهر و دستان سبزت گذشت را تقسیم نماید بگذار رهگذران کوچه ی زمان به خاطر بسپارند گل مصفای وجودت را پس همواره مهربانی را از خوبان دریغ مکن بازم منتظر حرفای قشنگتون هستم . حتما بیاین و نظر بدین .