این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا
«
اگر احساسی پلید در قلبم رخنه کند، چه باک! کجاست کاخی که فتنه در آن لانه نکرده باشد؟»
«ترسو پیش از مرگ بارها میمیرد، شجاعان طعم مرگ را فقط یکبار میچشند.»
«جرقهای که در آغاز نادیده گرفته شود، چه سهل به خرمنی از آتش مبدل گردد که رودخانهها را یارای مقابله با آن نباشد.»
«آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است.»
«از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.»
«اندیشهها، رؤیاها، آهها، آرزوها و اشکها از ملازمان جداییناپذیر عشق میباشند.»
«ای فتنه و فساد، تو چه زود در اندیشه مردان نومید رخنه میکنی.»
«به دست آور آنچه را که نمیتوانی فراموشش کنی و فراموش کن آنچه را که نمیتوانی بدست آوری.»
«تردیدهای ما خائنینی هستند که با نصایح خود، ما را از حمله به دشمن باز میدارند، درحالی که تصمیمی راسخ و حملهای به موقع میتواند فتح و پیروزی را نصیب ما سازد.»
«خانمها هیچ چیز نمیخواهند جز یک شوهر خوب، و همینکه گیرشان آمد، همه چیز میخواهند.»
«در سرتاسر اعمال بشر، جزر و مدی موجود است که اگر آدمی در مجرای آن واقع شود، به ساحل سعادت میرسد وگرنه سراسر عمر وی در گودالهای بدبختی و فلاکت سپری خواهد شد.»
«در سینه خود شرارهای آسمانی دارم که نامش وجدان است.»
«دیدن و حس کردن، وجودداشتن است، زندگی در اندیشهاست.»
«من از خوشبختیهای این جهان بهرهمند گردیدهام زیرا در زندگی عاشق شدهام.»
«وقتی ناراحتی بزرگی پیش آید، رنج و غمهای دیرین از یاد میرود.»
«هر اندازه گناهی بزرگ کهنه شود و به حال اختفا باقی بماند سرانجام هنگام مرگ یا بروز خطر، چون فرصت کشف آن فرارسد، به صورت موحشی زهر خود را برجان آدمی میریزد.»
«هر چه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور میشوی هر چه را که بدست میآوردی دوست داشته باشی.»
«هیچ چیز ، بد یا خوب نیست، فقط نیروی اندیشه بدی و خوبی و سعادت و شقاوت را میآفریند.»
«یقینا رفتار حکیمانه یا وضع جاهلانه همچون بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند، پس لازم است که انسانها مواظب انتخاب معاشران خود باشند.»
«اگر تمام شب را بخاطر از دست دادن خورشید گریه کنی لذت دیدن ستارهها را از دست خواهی داد.»
«داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است»
«شکوه دنیوی همچون دایره ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده میشود سپس در نهایت بزرگی هیچ می شود . »
ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی، (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶ میلادی)