آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

تو کیستی ؟

او فاحــــــشه ی بدنام شـــــــهراست..

پذیرفت که بدکاره ی عـــــالم است..

پذیرفته است و شهره ی شــــــهر است..

تو کیــــــستی پـس؟

تو کیستی که هر شب اورا به آغــــوش کشیدی

تو کیستی که در پیچـیدگی هایش پیچــــیدی

تو کیستی که تنش را خواستی

تو کیستی که اورا شهره ی شهر ساختی

او پذیرفت که فاحــــــشه است....   
تو کیـــــــــستی ؟؟؟

اولین بار که ...

اولین بار که تکه ای از خدایم را فروختم ؛نان نداشتم؛  

بارها و بارهای دیگر هم از بی نانی تکه های دیگری از خدایم را فروختم؛ 

اکنون که نان دارم دیگر چیزی از خدایم باقی نمانده 

آیا کسی هست که نانم را بگیرد و خدایم را به من برگرداند...؟

دزد اعتقادات !

گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن دزد، بسته را به صاحبش برگرداند.
گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند. 
و من دزد مال او هستم، نه دزد دینش.
اگر مال را پس نمیدادم و در عقیده صاحب آن بسته، خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است...