آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

چگونه می توان نتیجه یک کنش اجتماعی را سنجید؟


 به طور خاص کدام یک از ویژگی های فعلی جامعه ایران را می توان نتیجه انقلاب 57 دانست؟



فرض کنید انقلاب اتفاق نیفتاده بود و حکومت پهلوی به همان شکل و شیوه ادامه می یافت؟ ایران حاصل از تداوم نظام شاهنشاهی با ایران امروز چه تفاوت های داشت. آیا شاخص های نظیر متوسط قدرت خرید مردم، بی کاری، توزیع امکانات آموزشی ( عدالت آموزشی)، توسعه صنعتی و... به شکل انقلابی بهبود یافته اند یا این تغییرات نتیجه طبیعی روند سی ساله جامعه است.

مثلا:

افزایش تعداد دانشگاه های ایران نتیجه یک جهش انقلابی است یا روند طبیعی توسعه فضاهای آموزشی متناسب با رشد جمعیت.

افزایش تعداد دانشجویان ایران نتیجه شور انقلابی جوانان متعهد برای تحقق نهضت نرم افزاری است یا نتیجه تغییر شرایط بازار کار و نیاز سرمایه داریِ ایرانی به کارگر تحصیل کرده.

افزایش سطح سواد آموزی در ایران نتیجه روحیه انقلابی مدیران آموزش و پروش است یا پیامد برنامه های تبلیغاتی گسترده رژیم سابق برای القای سواد به عنوان ارزش اجتماعی و در نتیجه مطالبه مردم.

حضور زنان در عرصه های علمی نتیجه بازیابی هویت اصیل زن مسلمان در اثر وقوع انقلاب است یا بهره برداری صاحبان سرمایه از عدم توازنِ جنسیتیِ هرمِ جمعیت در دهه 60 برای کاهش هزینه های تولید و خدمات از طریق جذب نیروی های مونث.


با توجه به نقش پر رنگ تحصیل کرده گان پیش ازانقلاب در علم و صنعت و پیشتازی دانشگاه های پهلوی ساز در علم جمهوری اسلامی چه نسبتی از توسعه علمی نتیجه انقلاب است.


بسیاری از کشورهای تازه استقلال یافته یا انقلابی بخش قابل توجهی از انرژی خود را صرف تامین نیاز های اولیه مردم و برپایی زیرساخت ها می کنند و چه بسا در اثر ناتوانی در این فرایند ناچار به برقراری ارتباط با استعمار گران سابق و یا تقلیل به اقمار بلوک های قدرت می شوند. اما حکومت انقلابی ایران وارث بزرگترین پالایشگاه نفت دنیا، ادوات چهارمین ارتش دنیا، کارخانه ذوب آهن و فولاد، کارخانه خودرو سازی، کارخانه ی تراکتور سازی، تجهیزات ده ها کارخانه تولیدی، چندین مجموعه دانشگاهی مدرن، تجهیزات رسانه ای و انفورمانتیک پیشرفته، تجهیزات پزشکی و بیمارستانی و... بود. با توجه به این شرایط آیا مقایسه وضعیت فعلی ایران و برخی کشور های انقلابی و تازه استقلال یافته جهان سوم  و بیان برتری های احتمالی دلیل بر موفقیت انقلاب ایران است؟

(برای نمونه ای از اهمیت موارد فوق: کوبا پس از جنگ خلیج خوک ها در ازای آزادی سربازان اسیر امریکایی درخواست تعدادی تراکتور کرد.)


آیا نتایج انقلاب ایران مستقل از ویژگی های سرزمینی ایران قابل احصاست. تاثیر گذاری ایران در منطقه و معادلات جهانی نتیجه انقلاب است یا منابع انرژی فسیلی، وسعت سرزمین، قرارگیری در شاهراه های ارتباطی، هم جواری با عمیق ترین بخش خزر، تسلط بر تنگه هرمز، دسترسی به دریاهای آزاد و....

یکی از اولین تحرکات انقلابیون ایران اعتراض به قانون اصلاحات ارضی به بهانه احتمال تاثیر نامطلوب بر تولید محصولات کشاورزی و نابودی روستاها بود. امروز سی و جند سال پس از انقلاب 8 شهر بزرگ ایران قریب 60 درصد  جمعیت را در خود جای داده اند .بیش از 70 درصد جمعیت ایران در شهرها زندگی می کنند. و نرخ رشد جمعیت روستا منفی است. این تاثیر انقلاب است یا نتیجه تغییر پارادیم اقتصادی از کشاورزی به صنعت و خدمات. اگر مورد دوم چرا همین استدلال در عصر پهلوی صادق نبود؟


اگر انقلاب ایران را یک انقلاب فرهنگی بدانیم. آیا فرهنگ عمومی ایرانیان در طول این سالها ارتقا پیدا کرده. متوسط ساعات مطالعه ایرانیان در حد ثانیه است. اگر حکومت پهلوی تدوام می یافت چه حالت بدتری وجود داشت.


تاکید می کنم که هدف ازاین نوشتار توجیه بی کفایتی پهلوی، دعوت بازگشت به گذشته یا تقدیس نظام پهلوی و همچنین کاستن از ازرش انقلاب نیست. اما به نظر می رسد لازم است امروز پس از سی و چند سال از انقلاب فارغ از نتیجه تراشی های پر هیجان تلوزیونِ حکومتی  و بدون پیروی از اصول ابر انقلابیِ "حرف مرد یکیه" و " کم نیار" به این سوال باندیشم که:


تاثیر انقلاب ایران بر زندگی، روابط اجتماعی، اقتصاد و فرهنگ ایرانیان چه بوده است؟



مهرداد حشمتی 






فناوری مضر است برای استقلال شما




 

موسیو بوآتالِ بلژیکی نمونه کوچکی از تراموا [را] آورده بوده که ناصرالدین شاه فرموده بودند: «گُه خورده بود، شتر و قاطر و خر صد هزار مرتبه از راه آه‍ن بهتر است. حالا [که] چهل پنجاه فرنگی در تهران هستند ما عاجزیم، اگر راه آهن ساخته شود هزار نفر بیایند؛ چه خواهیم کرد!».

تمامی این فرموده‌ی شاه را می‌توان در دو نوع از هراس ما ایرانیان تقسیم‌بندی کرد: 

فن ‌هراسی (Technophobia)

بیگانه‌هراسی (Xenophobia)

پدیده‌ای که در آن مواجهه‌ی ما ایرانیان با فناوری هم‌زمان پدیدآورنده‌ی دو هراس بوده است.


همانگونه که آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌گوید: «هنگامی که ناصرالدین ‌شاه برای احداث خط آهن تهران به حضرت عبدالعظیم، با یک شرکت بلژیکی قرارداد بست، گاریچی‌ها به دلیل ترس از پدید آمدن رقیبی ارزان‌قیمت، روحانیون به دلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران نیز به دلیل هراس ناشی از مرگ یکی از زائران در زیر موتوربخار، دست به دست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند». 


نمونه‌ی دیگر از این فناوری‌هراسی مخالفت عین الدوله با تلگراف بود. او معتقد بود: «اگر رعایا دارای تلگراف شدند در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران، در جلوی تلگرافخانه تجمع می‌کنند و از احوال یکدیگر با خبر می‌شوند و علیه سلطنت آشوب می‌کنند.»


این روایات کوتاه نشانه‌ای از پدیده‌ای است ایرانی، که در طول دویست سال اخیر اصلی‌ترین شیوه‌ی مواجهه‌ی ایرانیان، از هر قشر و گروهی، با فناوری بوده است و من این پدیده را با واژه‌ای خودساخته‌ای به نام «بیگانه-فن-هراسی» ( Xechnophobia) نامیده ام.


هراس از شبکه‌های اجتماعی نمونه‌ای از این «بیگانه-فن-هراسی» ماست. اگرچه شواهد زیادی می‌تواند این هراس را تقویت کند اما شاید اکنون زمان مواجهه‌ای از نوع دیگر باشد.


پنجره را که باز میکنیم، پشه‌ها و مگس‌ها هم وارد اتاق می‌شوند؛ اما راه حل بستن پنجره نیست! خداحافظی با این «بیگانه-فن-هراسی» در هوشمندی ماست وقتی هم پنجره باز باشد و هم پشه‌ها آسیب‌رسان نباشند!


✍امیر ناظمی