آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

به چهار دلیل نباید از مرک بیم داشت

فرض کنیم که من مرده ام.آن وقت از چهار حال خارج نخواهد بود :

1- یا بعد از مرگ نیست خواهم شد یعنی نمی دانم که من نیستم و دنیا هم برای من وجود ندارد.در این صورت دلیلی ندارد که بترسم زیرا وقتی از مرگ خود بی اطلاع بودم و ندانستم که هیچ شده ام هیچ علتی برای ترسیدن وجود ندارد.

2- حال دوم این است که من نیست نمی شوم و از بین نمیروم بلکه زندگی خود را تغییر میدهم یعنی بدون اینکه کسی با من کاری داشته باشد و توضیحاتی بخواهد از دنیای کنونی وارد دنیای روحانی میشوم.این حالت هم نباید باعث وحشت من بشود زیرا روح من در آن دنیا به راحتی زندگی میکند و چون فاقد جسم هستم هرگز درد و شکنجه نخواهم کشید زیرا تمام دردهای ما ناشی از جسم است و بالاخره چون روح مقید به جسم نیست در آن دنیا وظیفه زندگی کردن را بهتر خواهد دانست.

3- حالت سوم این است که در موقعی که وارد دنیای روحانی میشویم شخصی از من بازخواست کرده و توضیحات خواهد خواست.در اینجا از دو حال خارج نیست : یا این شخص یعنی آفریننده بافهم است و یا نفهم.اگر نفهم باشد من را محکوم به مجازات های سخت خواهد نمود.ولی محال است که آفریننده نفهم باشد و او حتما دارای فهم میباشد.

4- اگر بافهم باشد "که حتما همینطور است" متوجه خواهد شد که زندگانی و مرگ این دنیا بقدر کفایت مرا تنبیه کرده و هرگز مرا به شکنجه و عذاب همیشگی محکوم نخواهد نمود زیرا یک خدای باهوش و چیزفهم چیزی را که خود آفریده دچار بدبختی جاویدان نخواهد کرد.

برای اینکه او همه چیز را میداند و خواهد دانست و روزی که مرا آفرید اگر میدانست که برای همیشه مرا محکوم به مجازات خواهد کرد دیگر برای چه مرا آفرید ؟؟؟
 
 
 
 
 
 
 
اندیشه های یک مغز بزرگ....موریس مترلینگ شاعر نویسنده درام نویس فیلسوف بزرگ بلژیکی
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد