آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

بودا و زن هرزه

بودا به دهی سفر کرد و زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد.
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد .


کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :
«این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید »


بودا به کدخدا گفت :
« یکی از دستانت را به من بده»
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .
آنگاه بودا گفت :
«حالا کف بزن»

کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: « هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند»
بودا لبخندی زد و پاسخ داد :

هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند .  


بنابراین مردان و پول‌هایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند .

برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش

نظرات 6 + ارسال نظر
elnaz 1391/02/20 ساعت 21:19 http:///http://bakvan.blogfa.com/

این حکایت منو یاد این جمله گوهر بار حضرت علی که می فرمایید تا ظالم نباشد مظلوم نیست وتا مظلوم نباشد هیچ کس نمی تواند بر کسی ظلم کند انداخت .
حکایت جالبی بود ممنون که به وب بنده سر زدی و نظر دادین دوست گرام

ایلار 1391/02/21 ساعت 10:21

سلام!!مثل همیشه عالی بود!!دستتون درد نکنه!!

[ بدون نام ] 1391/02/24 ساعت 09:44

سلام
به نکته جالبی اشاره کردید.
امیدوارم کسانی که دیگران را اسباب گناه میدونن هم اینو بخونن

خانم گل 1391/02/24 ساعت 10:29

زندگی سرگذشت درگذشت آرزوهاست ..... خسته ام از روزهایی که باید بگذرند و نمی گذرند ......!!!!!!

نیکو 1391/02/24 ساعت 21:42

چه حکایت قشنگی!

سلام
به نکته جالبی اشاره کردید.
امیدوارم کسانی که دیگران را اسباب گناه میدونن هم اینو بخونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد