آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

زاهد و آسیابان

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.

زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».

آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
نظرات 2 + ارسال نظر
گمنام 1392/04/07 ساعت 01:50

حکایت نغزی بود.
نکات زیادی در بر داشت و سرشار بود از معانی گوناگون.
اما: ما اکثرالعبر و اقل الاعتبار
با آنکه میدانیم و تجربیات و حقایق را می شنویم اما براحتی از کنار آن حقایق میگذریم و به باطل ها مشغول می شویم.
براستی که دنیا در نظرگاهمان بسیار خوش جلوه گری می کند.
کاش ماه را میدیدیم نه انگشتی که به آن اشاره می کند...
موفق باشی
زت زیاد

جواد 1392/04/07 ساعت 21:10

سلام دوست نکته سنج عزیز -هنوز هم با صراحت تمام معتقدم نکته سنج هستی راستی قاب وبلاگ رو هم خیلی خوب عوض کردی خوش بحال کسی که دوست مثل شما داره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد