روزگارا قصد ایمانم مکن
زآنچه میگویم پشیمانم مکن
کبریای خوبی از خوبان مگیر
فضلِ محبوبی ز محبوبان مگیر
گم مکن از راه پیشاهنگ را
دور دار از نامِ مردان ننگ را
گر بدی گیرد جهان را سربسر
از دلم امید خوبی را مبر
چون ترازویم به سنجش آوری
سنگ سودم را منه در داوری
چونکه هنگام نثار آید مرا
حبّ ذاتم را مکن فرمانروا
گر دروغی بر من آرد کاستی
کج مکن راه مرا از راستی
پای اگر فرسودم و جان کاستم
آنچنان رفتم که خود میخواستم
هر چه گفتم جملگی از عشق خاست
جز حدیث عشق گفتن دل نخواست
حشمت این عشق از فرزانگیست
عشقِ بی فرزانگی دیوانگیست
دل چو با عشق و خرد همره شود
دستِ نومیدی ازو کوته شود
گر درین راه طلب دستم تهیست
عشقِ من پیشِ خرد شرمنده نیست
روی اگر با خونِ دل آراستم
رونقِ بازارِ او میخواستم
ره سپردم در نشیب و در فراز
پای هِشتم بر سرِ آز و نیاز
سر به سودایی نیاوردم فرود
گرچه دستِ آرزو کوته نبود
آن قَدَر از خواهشِ دل سوختم
تا چنین بیخواهشی آموختم
هر چه با من بود و از من بود نیست
دستو دل تنگاستو آغوشم تهیست
صبرِ تلخم گر بر و باری نداد
هرگزم اندوهِ نومیدی مباد
پاره پاره از تنِ خود میبُرم
آبی از خونِ دلِ خود میخورم
من درین بازی چه بردم؟ باختم
داشتم لعلِ دلی، انداختم
باختم، اما همی بُرد من است
بازیی زین دست در خوردِ من است
زندگانی چیست؟ پُر بالا و پست
راست همچون سرگذشتِ یوسف است
از دو پیراهن بلا آمد پدید
راحت از پیراهنِ سوم رسید
گر چنین خون میرود از گُردهام
دشنهی دشنامِ دشمن خوردهام
شیطان شناسی
بسیاری از ما می پنداریم که شیطان و وسوسه ھایش وحشتناک و غول آسا و سخیف و زننده است .
گویی شیطان چون لولو خرخره می باشد . در حالی که توصیف قران دربارۀ شیطان اتفاقاً بر عکس پندار
ماست و می فرماید که شیطان امیال و اعمالتان را برایتان زیبا و لطیف می سازد و شما را به آن مغرور
می کند و اتفاقاً شما را از فقر و نداری به وحشت می اندازد و بدین گونه در شما رخنه می کند . بقول
قرآن تنھا کالای شیطان برای انسان ھمان غرور است . و آدمی فقط از طریق زیبا سازی افکار و اعمال
زشت خود مغرور می شود . بنابر این واضح است که قدرت توجیه گری ما دربارۀ اعمال نادرست ھمان
حضور شیطان است .
شیطان در قلمرو منطق و ذھنیت ما از درب مفاھیمی چون عشق ، خدا ، سعادت ، پیشرفت ، علم ،
افتخار ، خدمت و قداستھا وارد می شود و بدینگونه است که میتواند فسق را عاشقانه سازد و خیانت را
لباس خدمت بپوشاند و بخل را تعبیر به غیرت نماید و.... پس یادمان باشد که رد پای شیطان را در خود
شیفتگی ھا و افتخارات و قداستھا و عظمتھای خود بشناسیم و نه در حقارت ھا و بدبختیھا .
از کتاب " دائره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 60
https://t.me/ensanchist