آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

آی آدما چه می کنید؟

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ندا ها را صدا

بیندیشیم

 

 ای انسان چه چیز تو را برگناه دلیرت ساخته و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور نموده و چه چیز تو را به نابودی خود همدم کرده ؟

آیا درد تو را بهبودی نیست یا خواب تو را بیداری ندارد ؟

پس ای انسان بیا درد سستی ( بی خبری ) دلت را با تصمیم قطعی مداوا کن و از خواب غفلتی که در دیده ات آمده بیدار شو ...

                                                             امیر مومنان حضرت علی ( علیه السلام )

*****************************************************

آزادی را فقط در مجسمه آن یافتم                     ژان ژاک روسو

از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم                      ویکتور هوگو

کسی در نظر من بزرگ است که می تواند بین احساسات و اندیشه های خود سدی محکم ایجاد نماید .                   ناپلئون

 

*******************************

 

همه درد ها از تو و خود نبینی                      همه نسخه ها در تو و خود نخوانی

تو یک لفظی اما طلسم عجایب                              دریغا که معنای خود ندانی

**************************

 

ملک دنیا تن پرستان را حلال        ما غلام ملک عشق بی زوال

احمقان سرور شدستند و ز بیم      عاقلان سر ها کشیدند در گلیم

 

ارزش لبخند

هزینه ای ندارد ؛ ولی بسیار چیزهای گرانبها می آفریند. کسانی را که دریافتش می کنند غنی می سازد ، ولی کسانی را که آن را می بخشند فقیر نمی کند. به سرعت برق می آید ، اما خاطره اش تا ابد پایدار می ماند. هیچ کس آنقدرها غنی نیست که بتواند بی آن سرکند و هیچ کس آن قدرها فقیر نیست که نتواند از منافع آن بهره مند گردد. در خانه شادمانی و خوشی می آفریند ، در تجارت خیر و برکت می آورد و نشانه دوستی و محبت است. آن را نمی شود خرید ، گدایی کرد ، قرض گرفت و یا دزدید ؛ زیرا کالایی زمینی نیست و تا وقتی بخشیده نشود ، به دست نمی آید. آرامش پس از خستگی ، روز روشن پس از شب ناامیدی ، خورشید شادمانی پس از ابرهای اندوه ؛ و بهترین پادزهربرای حل مسائل زندگی است. و اگر در لحظه ای از روز خود با فردی برخورد کردید که آنقدر خسته بود که نتوانست به شما لبخند بزند ، آیا شما یکی از لبخندهای زندگی بخشتان را به او هدیه می کنید ؟... چون هیچکس به اندازه آدمهایی که دیگر لبخندی ندارند تا نثار کسی کنند نیازمند لبخند نیست. پس سخاوت را آذین بخش رفتار خود کنید تا این هدیه آسمانی نثار همگان شود.

 

بابا نان داد

اگر دیروز بابا در کتاب درس من نان داد

چرا از رنج پیدا کردن یک تکه نان، جان داد؟

نگاه خسته‌اش پر بود از یک آسمان باران

و حتی دستهایش مثل هر شب بوی باران داد

و چشمانم از او پرسید:«تا کی؟» گفت:«تا هستم»

و من دیدم جوابی سخت مشکل را چه آسان داد

دوباره غربت چشمان بغض‌آلود مادر

به یاس اشتیاق من پیامی از زمستان داد

به پاس بوسه‌ی گرمی که بخشیدم به دستانش

به باغ سینه‌ام یک کاسه اشک از جنس ایمان داد

نمازش را میان اشکهایش خواند و بعد از آن

نوازشهای دستش را به شب بوهای گلدان داد

به او گفتم: «چرا باید عبادت کرد با گریه؟»

به نرمی گفت:«چون باید به باغ عشق، باران داد»

دوباره در حریم قلب من، خورشید آرامش

به عمر پوچ آدم برفی تردید، پایان داد

و من تقدیم کردم شعرهایم را به دستانش

به دست آنکه ایمانش به شعر مرده‌ام جان

راز دوستی

دو دوست در بیابان همسفر بودند در طول راه با هم دعوا کردند . یکی به دیگری سیلی زد . دوستی که صورتش به شدت درد گـرفته بود بدون هیـچ حرفی روی شن نوشت :  امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد .

آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند . ناگهان دوست سیلی خورده به حال غرق شدن افتاد . اما دوستش او را نجات داد . او بر روی سنگ نوشت :  امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد . دوستی که او را سیلی زده و نجات داده  بود  پرسید :  چرا وقتی سیلی ات زدم ، بر روی شن و حالا بر روی سنگ نوشتی ؟ " دوستش پاسخ داد :  وقتی دوستی تورا ناراحت می کند باید آنرا بر روی شن بنویسی تا بادهای بخشش آنرا پاک کند . ولی وقتی به تو خوبی می کند باید آنرا روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آنرا پاک نکند ".

نگران هیچ چیز نباش!

  بهتر زندگی کنیم                  

 

 ای کاش می شدکه آنقدرخوب بود که فرصت خوب بودن را ازدیگران گرفت، و ای کاش می شد که آنقدر از بدیها دور می شدیم که دیگر هیچگاه دست نا زیبای بدیها به ما

 نمی رسید، چرا که من هنوز باور دارم که می توان بهتر زیست.

 

در راه متعالی شدن شرط اول قدم آنست که باران باشیم، باران با سخاوتی که هم بر کویرمی بارد و هم در دشت سرسبز، آری اینگونه می توان بهتر زیست ،

عاشق تر ماند، شاعرتر شد و در نهایت جاودانه شد.

 

"Green Eternity"

********************************************************

 

نگران هیچ چیز نباش!

 

شاید خدا :

 

 

...به من نگفته بودی چه شد خودم فهمیدم!

 

میدانم هر از گاهی دلهاتان تنگ میشود.همان دلهای بزرگی که جای من در ان است آنقدر تنگ میشود که حتی یادت میرود من آنجایم.دلتنگیهایت را از خودت بپرس.

 

 نگران هیچ چیز نباش!

 

هنوز من هستم.هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!

 

اما من نمیخواهم تو همان باشی!

 

نگران شکستن نباش!

 

شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.اما جنسش عوض نمیشود...

 

چون من شکست نا پذیر هستم...

 

چون مرا داری...

 

چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را مینوازد...

 

چون هر گاه تنها شدی تازه مرا یافتی...

 

چون هر گاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیدم.

 

درست است مرا فراموش کردی اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!

 

دلم نمیخواهد غمت را ببینم ...میخوهم شاد باشی..

 

این را من میخواهم...تو هم میتوانی این را بخواهی.

 

من گفتم    و جعلنا نومکم سباتا( ما خواب را مایه ارامش  شما قرار دادیم)........و من هر شب که میخوابی روحت را نگاه میدارم تا تازه شود...

 

 نگران نباش!دستان مهربانم قلبت را میفشارد.

 

شبها که خوابت نمیبرد فکر می کنی تنهایی؟من هم دل به دلت بیدارم!

 

فقط کافیست خوب گوش بسپاری!

 

 

 

                                               پروردگارت....

 

                                                          با عشق.

 

 

تبریک سال نو میلادی

ضمن تبریک سال نو میلادی به هموطنان مسیحی

 توجه شما را به سخنانی از حضرت عیسی (ع) جلب می نمایم

 

به حق برایتان میگویم : براستی حمل سنگ از قله کوهها بهتر است از اینکه گفتارت را به کسی بگویی که حق آنرا ادا نمی کند همچو کسی کسی که سنگ را در آب نهاده تا نرم گردد ، و مانند کسی است که خوراک برای مردگان بپزد .

 

ای دنیا پرستان شما همچون گورهایی آراسته اید که ظاهرش حیرت انگیز بوده و داخلش استخوان مردگانی پر گناه است .

 

فرمایشات خداوند با عیسی بن مریم

ای عیسی مرا آنگونه بخوان که غریقی بی دادرس می خواند

ای عیسی ، هنگام سختی از من یاری بخواه ، زیرا منم که غمزدگان را یاری کنم و درماندگان را پاسخ دهم

و منم مهربانترین مهربانان

 

(( منبع : تُحَف العقول    تألیف : ابن شعبه حرانی ))

 

 

*********************

 

گر کسب کمال کنی می گذرد             ور فکر مُحال میکنی می گذرد

دنیا همه سر به خیالست خیال            هر نوع خیال می کنی می گذرد

 

وحشی بافقی